پسر خوشگل نازم
سلام مامانی جونم
الان که دارم برات مینویسم شما خواب هستین خاله سرور شما رو خواب کرد عسلکم
امروزروز 22 بهمن ساعت 13:11 دقیقه من خواستم یه دونه برنج له کرده بدم شما بخوری دستم خورد به لثت شما دندون در آوردیییییییییییی هورا خیلی خوشحال شدمممممم سریع زنگ زدم به بابایی جیگرم
سلام سلام صد تا سلام من اومدم با دندونام
می خوام نشونتون بدم صاحب مروارید شدم
یواش یواشو بی صدا شدم جز کباب خورا
روز 16 بهمن دو قدم چهار دست و پا رفتی و بعدش سینه خیز میری از اون موقع دو قدم میری بقیشو سینه خیز رفتی
الان چهار روز هست همش دست هاتوباز می کنی میگی بغلم کن بغلم بیای دیگه بغل کسیدیگه نمیدی بجز بابایی
من دورت بگردم الهیییییییی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی